متکبر. صاحب نخوت. (یادداشت مؤلف). کنایه از مغرور و متکبر. (آنندراج). خویشتن بین: گرچه شیری چون روی ره بی دلیل خویش بین و در ضلالی و ذلیل. مولوی. پرده ز رخ برمگیر تا نشوم خودپرست آینه را برمدار تا نشوی خویش بین. سلمان ساوجی
متکبر. صاحب نخوت. (یادداشت مؤلف). کنایه از مغرور و متکبر. (آنندراج). خویشتن بین: گرچه شیری چون روی ره بی دلیل خویش بین و در ضلالی و ذلیل. مولوی. پرده ز رخ برمگیر تا نشوم خودپرست آینه را برمدار تا نشوی خویش بین. سلمان ساوجی
خودشناس. (یادداشت مؤلف) : بمرواندر بسی دیدم جوانان دلیران جهان کشورستانان ببالا همچو سرو جویباری بچهره همچو باغ نوبهاری از ایشان شیرمردی خویش دانی است کجا در هر هنر گویی جهانیست. (ویس و رامین)
خودشناس. (یادداشت مؤلف) : بمرواندر بسی دیدم جوانان دلیران جهان کشورستانان ببالا همچو سرو جویباری بچهره همچو باغ نوبهاری از ایشان شیرمردی خویش دانی است کجا در هر هنر گویی جهانیست. (ویس و رامین)
که گوی بازد، که با گوی بازی کند، شخصی که چوگان و گوی بازی کند، (از برهان قاطع)، بازیگری را گویند که چند عدد گوی الوان در دست گرفته یک یک را بر هوا اندازد و بگیرد، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نام روز نوزدهم از ماههای فلکی، (برهان قاطع) (فرهنگ نظام)
که گوی بازد، که با گوی بازی کند، شخصی که چوگان و گوی بازی کند، (از برهان قاطع)، بازیگری را گویند که چند عدد گوی الوان در دست گرفته یک یک را بر هوا اندازد و بگیرد، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نام روز نوزدهم از ماههای فلکی، (برهان قاطع) (فرهنگ نظام)